: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
: لوگوي دوستان من :
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
: آرشيو يادداشت ها :
: جستجو در وبلاگ :
از سکندر قصه ای گویم ترا
چون نکشتند متفق آنها به هم
جمله رفتند در پی عیش و لواط
نق نقوها هی سر هم نق زدند
اختلاف و جنگ و دعوا و ستیز
دشمن آید گر میان جمع ما
کآی فلانی:( ما رفیق و مخلصیم
این که تازه آمده خطش بد است
کرده است پا در رکاب اولیا
معترض گشته بسی در کار دین
تا کند در هر کجا (طوفان) بپا
این شعر با الهام از شر هالو.....
نوشته شده توسط : عباس